-
نوروز 91
سهشنبه 23 اسفندماه سال 1390 13:31
-
زندگی زیباست
دوشنبه 4 مهرماه سال 1390 10:07
« زندگی » زیباست، کو چشمی که « زیبائی » ببیند ؟ کو « دل آگاهی » که در « هستی » دلارائی ببیند ؟ صبحا « تاج طلا » را بر ستیغ کوه، یابد شب « گل الماس » را بر سقف مینائی ببیند ریخت ساقی باه های گونه گون در جام هستی غافل آنکو « سکر » را در باده پیمائی به بیند شکوه ها از بخت دارد « بی خدا » در « بیکسی ها » شادمان آنکو « خدا...
-
گنهکاری در محراب
شنبه 2 مهرماه سال 1390 16:21
سر به محراب تو ساید شرمگین مردی گنه آلود ای خدا بشنو نوای بنده ای آلوده دامان را غمگسارا! سینه ام از غم گرانبارست مهربانا! خلوتم از گریه لبریزست ای خدا! تنها تو می بینی بجانم اشک پنهان را پاک یزدانا! با همه آلوده دامانی- روح من پاکست و ذوق بندگی دارم گرزیانمندم بعمری ازگنهکاری در کفم سرمایه شرمندگی دارم *** ای چراغ...
-
گریه ای در شب
شنبه 2 مهرماه سال 1390 16:15
مردم نمیدانند پشت چهره من ـ یکمرد خشماگین درد آلوده خفته است مردم ز لبخندم نمیخوانند حرفی بس گریه ها در خنده تلخم نهفته است وز دولت باران اشکم گلهای غم در جان غمگینم شکفته است *** من هیچگه بر درد « خود » زاری نکردم اندوه من، اندوه پست « آب و نان »نیست این اشکها بی امان از تو پنهان ـ جز گریه بر سوک دل بیچارگان نیست...
-
گرداب
جمعه 25 شهریورماه سال 1390 20:30
غوغای توفانی که کار مرگ می کرد ـــ انگیخت در گرداب دریائی بلائی کشتی شکست و باد بان را باد بر کند آشفته شد چون موج دریا ،نا خدائی *** او بود و فرزندان رنگ از رخ پریده ـــ او بود ودریا بود وتوفان و بلا بود بیچاره ، در چنگال توفانی بلا خیز چشمش به فرزندان و دستش بر خدا بود *** او چون حبابی بود در گرداب مانده ـــ دستی...
-
قهرمان خسته
جمعه 25 شهریورماه سال 1390 20:07
ای قهرمان خسته میدان زندگی ! ای رهنورد خسته تن و خسته جان من ! موی سپید گونه تو گرد راه تست آثار خسته جانی تو در نگاه تست در راه عمر تو که همه پاک بود و پاک ـ بسیار دیده ام که نشیب و فراز بود بسیار دیده ام که بچشم نجیب تو ـ درد و ملال بود و غمی جانگداز بود اما به زندگانی پر افتخار تو ـ نه حرف عجز بود، نه دست نیاز بود....
-
گل کاشی
جمعه 25 شهریورماه سال 1390 19:44
باران نور که از شبکه دهلیز بی پایان فرو می ریخت روی دیوار کاشی گلی را میشست . مار سیاه ساقه این گل در رقص نرم و لطیفی زنده بود . گفتی جوهر سوزان رقص در گلوی این مار سیه چکیده بود . گل کاشی زنده بود در دنیای راز دار، دنیا به ته نرسیدنی آبی . هنگام کودکی در انحنای سقف ایوان ها، درون شیشه های رنگی پنجره ها، میان لک های...
-
لالائی
جمعه 25 شهریورماه سال 1390 18:58
گنجشک لالا ... سنجاب لالا آمد دوباره ... مهتاب لالا لالالالائی ... لالالالائی لالالالائی ... لالالالائی گل زود خوابید مثل همیشه قورباغه ساکت خوابیده بیشه لالالالائی ... لالالالائی لالالالائی ... لالالالائی جنگل لالالا برکه لالالا شب بر همه خوش تا صبح فردا لالالالائی ... لالالالائی لالالالائی ... لالالالائی...
-
صد دانه یاقوت
جمعه 25 شهریورماه سال 1390 18:50
صد دانه یاقوت دسته به دسته با نظم و ترتیب یک جا نشسته هر دانه ای هست خوش رنگ و رخشان قلب سفیدی در سینه ی آن یاقوتها را پیچیده با هم در پوششی نرم پروردگارم هم ترش و شیرین هم آبدار است سرخ است و زیبا نامش انار است
-
سپیده
جمعه 25 شهریورماه سال 1390 18:45
در دور دست قویی پریده بی گاه از خواب شوید غبار نیل ز بال و پر سپید . لب های جویبار لبریز موج زمزمه در بستر سپید . در هم دویده سایه و روشن . لغزان میان خرمن دوده شبتاب می فروزد در آذر سپید . همپای رقص نازک نی زار مرداب می گشاید چشم تر سپید . خطی ز نور روی سیاهی است : گویی بر آبنوس درخشد زر سپید . دیوار سایه ها شده...
-
روشن شب
جمعه 25 شهریورماه سال 1390 18:43
روشنی است آتش درون شب و ز پس دودش طرحی از ویرانه های دور. گر به گوش آید صدایی خشک: استخوان مرده می لغزد درون گور. *** دیر گاهی ماند اجاقم سرد و چراغم بی نصیب از نور. *** خواب دربان را به راهی برد. بی صدا آمد کسی از در، در سیاهی آتشی افروخت. بی خبر اما که نگاهی در تماشا سوخت. *** گر چه می دانم که چشمی راه دارد با فسون...
-
مستم
سهشنبه 21 تیرماه سال 1390 15:46
-
وقتی کسی رو دوست داری
چهارشنبه 1 تیرماه سال 1390 15:52
وقتی کسی رو دوست داری... وقتی کسی رو دوست داری. حاضری جون فداش کنی حاضری دنیا رو بدی فقط یک بار نگاهش کنی. به خاطرش داد بزنی.به خاطرش دروغ بگی.............رو همه چیز خط بکشی حتی رو برگ زندگی. وقتی کسی تو قلبته حاضری دنیا بد باشه........فقط اونی که عشقته عاشقی رو بلد باشه. قید تموم دنیا رو به خاطر اون...
-
هم کلاسی
جمعه 27 خردادماه سال 1390 20:48
-
باز در پنجه ی تاریکی شب
جمعه 27 خردادماه سال 1390 20:46
باز در پنجه ی تاریکی شب سوز این سینه ی من حسرت تست باز در سجده ی کفر آلودم یادت ایمان مرا با خود شست چشمت افسونگر احساس نیاز رقصت احیاگر بی تابی هاست هم در این خانه ی پر گشته ز آه یاد تو علت بی خوابی هاست باز هم وسوسه ی آغوشت هست و پی در پی خواهشهایم و چنین دانه ی انکار از تو خود جواب من و چالشهایم ای که احساس مرا می...
-
کاش می شد!
سهشنبه 24 خردادماه سال 1390 19:07
کاش می شد خالی از تشویش بود برگ سبزی تحفه ی درویش بود کاش تا دل می گرفت و می شکست عشق می آمد کنارش می نشست کاش با هر دل , دلی پیوند داشت هر نگاهی یک سبد لبخند داشت کاش لبخندها پایان نداشت سفره ها تشویش آب ونان نداشت کاش می شد ناز را دزدید و برد بوسه رابا غنچه هایش چید و برد کاش دیواری میان ما نبود بلکه می شد آن طرف تر...